تحولات منطقه

 وقتی مطابق فرموده حضرت جوادالائمه(ع)؛ زیارت حضرت رضا(ع) با هزار حج مقبول برابری می‌کند، در روز مخصوص زیارتی، هرکسی می‌خواهد به طریقی ارادت خود را به امام هشتم نشان دهد.‌

روایت یک روز مخصوص
زمان مطالعه: ۳ دقیقه


از همان دقایق صبح، جمع زیادی از مشهدی‌ها برای عرض تسلیت و طلب حوائج به سمت حرم روان می‌شوند.‌ باوجود توفیق مجاورت، اما بعضی‌ها نمی‌توانند برای زیارت مشرف شوند، بااین‌حال نمی‌خواهند از برکات این روز ارزشمند بی‌نصیب بمانند.
یکی از مجاوران امام رضا(ع) که بیمار بدحالی هم دارد، وقتی می‌شنود عازم حرم هستیم، کارت اتوبوسش را دستمان می‌دهد و می‌گوید: مبلغی را نذر سلامتی دختر مریضم کردم، در طول مسیر حرم برای زائران کارت بزنید، ان‌شاءالله از شادی دل آن‌ها حاجت بگیریم.
کم نیستند آن‌هایی که زائر حرم حضرت دوست هستند.‌ تعدادی با قرآن جیبی مشغول قرائت قرآن هستند، برخی تسبیحی به دست دارند و بعضی‌ها با صلوات شمار تند تند ذکری روی لب دارند.
پرچم سبز گنبد به نشان عزا از روز گذشته مشکی شده و صحن و رواق‌های حرم رضوی مملو از خیل محبان و ارادتمندان است.‌ فقط خدا می‌داند امروز کبوتر چه دل‌هایی از دور و نزدیک بر بام این حرم مأوا گرفته. چند میلیون سلام و درود و عرض حاجت راهی کوی محبت حضرت شمس الشموس شده و کدامشان به هدف استجابت می‌رسند؟
 
ملجأ درماندگان
به یکی از درهای ورودی رواق امام تکیه زده و انگار زیر لب با آقا نجوا می‌کند. اشک می‌ریزد ولی معلوم است حال خوشی دارد. از بهانه تشرفش به حرم در این روز خاص پرسیدم. بغض راه گلویش را بسته. چند بیتی از نغمه دل‌نشین استاد کریمخانی عرض حال می‌کند که فقط چند روزی است به دیار حق شتافته: 
آمدم ای شاه پناهم بده / خط امانی ز گناهم بده / ای حرمت ملجأ درماندگان / دور مران از در و راهم بده... 

آقا! راه را نشانم بده 
کمی جلوتر دو دوست، مشغول سلفی گرفتن هستند. یکی دانشجوی دانشگاه فردوسی است و دیگری زائری از شهر قم که برای بهره‌مندی از برکات روز زیارت به شهر مشهد مشرف شده. مریم السادات رسولی به نیتش این‌طور اشاره می‌کند: طلبه حوزه قم هستم. از استادم آموختم، هر وقت در زندگی به‌خصوص درزمینه درس به بن‌بست رسیدم، زیارت امام هشتم مشرف شوم. من هم سر یک دوراهی هستم. گفتم امروز وقت خوبی است که با یک ساعت زیارت و دو رکعت نماز از آقا مدد بطلبم تا راه را نشانم دهند.  در حال قرائت زیارت جامعه کبیره است. از کاشمر، فقط برای یک روز زیارت، راهی بارگاه نورانی حضرت رضا(ع) شده. مثل دیگر زائران به سراغش می‌روم تا دلیل انتخاب این روز برای تشرف به حرم مطهر رضوی را جویا شوم. پرسیدم، درخواست شما از آقا در این روز مخصوص چیست؟ جواب می‌دهد: خواستم معرفتم را زیاد کند و زبانم را شیرین و دلم را پاکیزه. من را قدردان عمرم که سرمایه بزرگ الهی به بندگان است، قرار دهد. از امام هشتم خواستم که بندگی خدا را به من بیاموزد و باکارهایم، دیگران را عاشق خدا کنم. 

روز تجدید پیمان
در مسیر حرکت به سمت صحن‌ها، به خادمی می‌رسم، از نگاه او نیز معنی روز زیارتی را جویا می‌شوم. روی قبای خدمتش حک‌شده: محمدابراهیم عسگر خراسانی. سرش با راهنمایی زائران شلوغ است، با این وصف کوتاه می‌گوید: برای عاشق امام رضا(ع) امروز، یکی از آن روزهایی است که برایش پابوسی حضرت واجب‌تر و مهم‌تر از همه امور زندگی است. می‌آید تا با زیارت و حضورش در حرم، بار دیگر با امام و ولایت تجدیدعهد و پیمان کند. 

میوه دل
همراه جمعی از اعضای فامیل از اردبیل مشرف شدند و زیر سایبانی در صحن جمهوری نشسته‌اند. نیت قلبی‌اش را پرسیدم، به زبان ترکی دست‌وپاشکسته به من می‌رساند: توراهی دارم. پزشکان می‌گویند، ممکن است عمرش به دنیا نباشد ... نگاهی به گنبد می‌کند و همان لحظه حالش دگرگون می‌شود و بغض کار خودش را می‌کند. با همان حال محزون ادامه می‌دهد: آمده‌ام در این روز، دست به دامن او و میوه دلش، حضرت جوادالائمه(ع) شوم که هیچ‌کس را دست‌خالی برنمی‌گردانند. می‌خواهم، دامنم را سبز کنند. 

لبریز از وصال
دم ورودی باب الجواد(ع) پیرزنی اهل‌دل با صدای بلندتر، آقا را به جان جوادش قسم می‌دهد که امسال برات کربلایش در اربعین را امضا بفرمایند. از گرگان میهمان یک‌روزه آقا شده. می‌گوید همین چند ساعت زیارت کافی است که از لذت همجواری با امام لبریز شوم. 
پایان زیارت است و لحظه خداحافظی و فراغ. به چهره تک‌تک زائران نگاهی بیندازی، چشم‌ها از اشک‌هایی که ریخته‌اند، هنوز خیس و سرخ است. دل‌ها هنوز نرفته، بی‌تاب دیدار دوباره‌اند و لب‌ها از درد و دل آرام و قرار ندارد. جدایی و دوری سخت است، اما محبت فاصله‌ها را کوتاه می‌کند و دست دل را از فرسنگ‌ها دورتر، به مشبک‌های پنجره فولاد حاجات می‌رساند. 

خبرنگار: سارا صالحی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.